پرسشنامه چندمحوری بالینی میلون (MCMI) یک پرسشنامه خودسنج استاندارد شده است که دامنه گستردهای از اطلاعات مربوط به شخصیت، سازگاری هیجانی و نگرش مراجعان به پرسشنامه را میسنجد، مخاطبان آن افراد بالای ۱۸ سال و دارای توانایی خواندن حداقل کلاس هشتم هستند و دومین پرسشنامه پراهمیت پس از پرسشنامه چندوجهی مینه سوتا (MMPI) است.
1-بیشتر به میل خود رفتار میکنم تا مطابق انتظاراتی که دیگران از من دارند.
2-تنها کارکردن را راحتتر از کارکردن با دیگران میدانم
3-بیشتر وقتها گفتگو با دیگران برایم مشکل و رنج آور است
4-معتقدم در زندگی باید کارها را با اراده و تصمیم قوی انجام داد.
5-از چند هفته پیش به این طرف کوچکترین مسألهای مرا به گریه میاندازد.
6-بعضی از مردم فکر میکنند که من آدم خودخواه و خودپسندی هستم.
7-در نوجوانی بخاطر رفتار بدی که در مدرسه داشتم دچار دردسرهای فراوانی میشدم.
8-همیشه این احساس را دارم که در یک جمع یا گروه پذیرفته نمیشوم.
9-بیشتر وقتها اگر کسی اذیتم کند از رفتار او انتقاد میکنم.
10-دوست دارم در کارها از دیگران پیروی کنم.
11-بقدری از انجام دادن کارهای مختلف لذت میبرم که نمیتوانم تصمیم بگیرم کدام یک را اول انجام دهم.
12-گاهی اوقات با خانوادهام بسیار تند و خشن رفتار میکنم.
13-علاقه چندانی به دوست پیدا کردن و رفاقت ندارم.
14-فکر میکنم که آدم معاشرتی و خونگرمی هستم.
15-چون فکر میکنم آدم بزرگ و مهمی هستم بنابراین برایم مهم نیست که دیگران در مورد من چه فکری میکنند.
16-هیچکس به اندازه کافی قدر کارها و زحمات مرا نمیداند.
17-من مشروب مصرف میکنم و تاکنون نتوانستهام آن را ترک کنم.
18-دلشوره دارم و عرق سرد روی تنم مینشیند.
19-در کارهای گروهی چندان فعال نیستم.
20-بیشتر وقتها فقط به این خاطر کاری را انجام میدهم که مایه تفریج و سرگرمی است.
21-از دیدن این که کسی کاری را خوب انجام نمیدهد جداً ناراحت میشوم.
22-اگر درخانوادهامم به من زور بگویند احتمالاً عصبانی میشوم و در برابر خواسته آنها مقاومت میکنم.
23-بیشتر وقتها فکر میکنم که باید بخاطر کارهایی که انجام دادهام تنبیه شوم.
24-مردم پشت سر من در مورد قیافه و رفتارم حرف میزنند و مرا مسخره میکنند.
25-فکر میکنم دیگران بیشتر از من بخودشان اطمینان دارند که دراین دنیا چکارهاند و چه میخواهند.
26-بدون دلیل گریهام میگیرد و یا عصبانی میشوم.
27-از یکی دو سال پیش تا کنون احساس تنهایی و پوچی میکنم.
28-دوست دارم دیگران متوجه کارهای من بشوند.
29-در هنگامراه رفتن نمیتوانم تعادلم را حفظ کنم.
30-از رقابت شدید لذت میبرم.
31-وقتی به دردسر میافتم فوراً به دنبال کسی میگردم که کمکم کند.
32-برای این که دچار دردسر نشوم مواظب هستم تا مردم چیز زیادی در مورد من ندانند.
33-بیشتر وقتها احساس ضعف و خستگی میکنم.
34-در برخورد با مشکلات آدمهایی دیگر بیشتر از من عصبانی میشوند.
35-اعتیاد من به مواد مخدر در گذشته برایم دردسر و مشکل درست کرده است.
36-تازگیها بدون هیچ دلیلی به گریه میافتم.
37-فکر میکنم آدم فوق العادهای هستم و انتظار دارم که دیگران توجه خاص به من داشته باشند.
38-تحت هیچ شرایطی نمیگذارم کسی به بهانه احتیاج به کمک، از من سوءاستفاده کند.
39-یک راه مطمئن برای داشتن دنیایی پُرصلح و صفا اصلاح اخلاقیات مردم است.
40-قبلاً با آدمهایی ناجور زیاد رفت و آمد داشتم.
41-تحمل آدمهایی را که تردید و دودلی نشان میدهند ندارم.
42-آدم بسیار مطیع و سربزیری هستم.
43-خلق و خوی بدم مرتب مرا به دردسر میاندازد.
44-با زورگویی هم که شده دوست دارم افراد مطابق میل من رفتار کنند.
45-از چند سال پیش به این طرف حتی مسایل کوچک هم باعث افسردگیم میشوند.
46-چون مایلم هرکاری را به بهترین وجه انجام دهم بیشتر کارهایم عقب میافتد.
47-آنقدر بیسرو صدا و گوشه گیر هستم که بیشتر مردم حتی متوجه من نمیشوند.
48-بیشتر وقتها دلم میخواهد با جنس مخالف باشم.
49-آدم بیسروصدا و ترسویی هستم.
50-آدمی هستم که زیاد اشتباه میکنم و احساس و عقیدهام را زود عوض میکنم.
51-بیشتر شبها وقتی به اتفاقات روزمره فکر میکنم ناراحت میشوم.
52-نوشیدن الکل هرگز مشکل جدی درکارم بوجود نیاورده است.
53-تازگیها حتی صبحها احساس ضعف و بیحالی میکنم.
54-چند سالی است که احساس میکنم در زندگی شکست خوردهام.
55-از آدمهایی که خیال میکنند هرکاری را میتوانند بهتر از دیگران انجام دهند منتفرم.
56-همیشه این ترس را دارم مبادا محبت افرادی را که به آنها احتیاج دارم از دست بدهم.
57-فکر میکنم زیاده از حد اجازه میدهم مردم از من سوءاستفاده کنند.
58-تازگیها خیلی دلم میخواهد چیزها را پرت کنم و بشکنم.
59-تازگیها به طور جدی به فکر خودکشی افتادهام.
60-همیشه به دنبال این هستم که دوستان جدیدی پیدا کنم و با افراد تازهای نشست و برخاست کنم.
61-در هرکاری تمام جزئیات را در نظر میگیرم.
62-در سال گذشته عکس من بر روی جلد مجلههای زیادی چاپ شد.
63-کسی مرا دوست ندارد.
64-اگر کسی یک ایراد از من بگیرد فوراً ده ایراد از او میگیرم.
65-بعضیها میگویند که من از درد و رنج لذت میبرم.
66-بیشتر وقتها خشم و عصبانیت خود را بروز میدهم و بعد پشیمان میشوم.
67-تازگیها احساس میکنم که عصبی هستم و تحت فشار زیادی قرار دارم ولی علت آن را نمیدانم.
68-گاهی وقتها قدرت حس کردن در بعضی از قسمتهای بدنم را از دست میدهم.
69-افرادی با استفاده از جادو و حس ششم زندگی من را در دست دارند.
70-مصرف مواد مخدر ممکن است عاقلانه نباشد ولیدرگذشته حس میکردم که به آنها احتیاج دارم
71-همیشه خستهام.
72-خواب ندارم و بعد از خواب هم به اندازه قبل از خوابیدن خستهام.
73-ناخواسته دست به کارهای احمقانه زیادی میزنم که بعداً مرا به دردسر میاندازد.
74-کسی را که به من توهین کرده یا مرا خجالت زدهکرده هیچوقت نمیبخشم.
75-ما باید به نسلهای گذشته احترام بگذاریم و فکر نکنیم که داناتر از آنها هستیم.
76-در حال حاضر بیشتر وقتها حالت افسردگی و غمگینی به من دست میدهد.
77-اصولاً آدمی هستم که دیگران بآسانی از من سوءاستفاده میکنند.
78-من همیشه سعی میکنم دیگران را از خودم خوشنود کنم حتی اگر از آنها بدم بیاید.
79-چند سال است که به طور جدی به خودکشی فکر میکنم.
80-خیلی زود متوجه میشوم که دیگران قصد دارند برایم دردسر درست کنند.
81-در مقایسه با دیگران همیشه کمتر به مسایل جنسی علاقه نشان دادهام.
82-نمیدانم چرا اما مثل این که من از اذیت کردن کسانی که دوستشان دارم لذت میبرم.
83-از خیلی وقت پیش صلاح خود را در این دیدهام که با دیگران کمتر رابطه داشته باشم.
84-حاضرم بمیرم ولی اجازه ندهم کسی اراده و اختیار مرا از من بگیرد.
85-از بچگی مواظب بودم کسی سرم کلاه نگذارد.
86-وقتی حوصلهام سر برود، دوست دارم به کار پُر هیجانی دست بزنم.
87-سرپیچی من از قانون مشکلاتی برای من و خانوادهام درست کرده است.
88-آنقدر در کارهایم دقت میکنم که خسته میشوم.
89-از نظر خودم، من یکی از با استعدادترین آدمها هستم.
90-در ده سال گذشته اتومبیلی ندیدهام.
91-از نظر من هیچ مانعی ندارد که آدم برای موفقیت در کارهاش دیگران را وسیله قرار دهد
92-بدون ترس از تنبیه همیشه هرکاری را که خواستهام انجام دادهام.
93-بارها شده که بیدلیل شادی و هیجان بیش از حد به من دست داده است.
94-در نوجوانی حداقل یک بار از خانه فرار کردهام.
95-بیشتر وقتها عجولانه چیزهایی میگویم که بعداً از گفتن آنها پیشمان میشوم.
96-چند هفته است که بدون دلیل احساس خستگی شدید میکنم.
97-مدتی است که هیچ کاری را درست انجام نمیدهم و به همین دلیل واقعاً احساس گناه میکنم.
98-افکار و اندیشههایی در ذهنم موج میزنند و رهایم نمیکنند.
99-در یکی دو سال گذشته بسیار دلسرد و غمگین بودهام.
100-چند سال است که افراد زیادی درمورد زندگی خصوصی من جاسوسی میکنند.
101-نمیدانم چرا ولی گاهی حرفهای بد میزنم صرفاً برای این که دیگران را رنجیده خاطر کنم.
102-از بیشتر مردم یا متنفرم یا میترسم.
103-من آزادانه بدون توجه به عقاید دیگران حرفم را میزنم.
104-وقتی یک شخص مسوول به من دستور بدهد کاری را انجام دهم، احتمالاً یا آن را انجام نمیدهم و یا عمداً آن را بد انجام میدهم.
105-در گذشته اعتیادم به مواد مخدر باعث شده است شغلم را از دست بدهم.
106-برای این که اختلاف نظر پیش نیاید، من همیشه حاضرم تسلیم عقاید دیگران شوم.
107-بیشتر وقتها یک آدم غرغرو و اخمو هستم.
108-من دیگر حوصله بگو مگو و درگیری را ندارم.
109-تازگیها هر موضوعی مدتها ذهنم را به خود مشغول میکند.
110-بیشتر وقتها فکر میکنم که شایسته موفقیتهایی که نصیبم شده نبودهام.
111-من با جذابیت خودم میتوانم توجه مردم را به خود جلب کنم.
112-بیشتر وقتها وقتی تنها هستم بشدت احساس میکنم کسی که درکنارم نشسته که نمی-توانم او را ببینم.
113-احساس بیهدفی میکنم و نمیدانم در زندگی به کجا میروم.
114-تازگیها خیلی عرق میکنم و کلافهام.
115-گاهی وقتها احساس میکنم بنحوی بایدبه خودم یا دیگران آسیب برسانم.
116-بخاطر جرائمی که هرگز مرتکب نشدهام مرا غیر عادلانه تنبیه کردهاند.
117-چند هفته است که اعصابم داغون شده است.
118-فکرهای عجیبی به سرم میافتد که کاش میتوانستم از شر آنها خلاص شوم.
119-برای من بسیار مشکل است که بر هوس مشروب خوردن افراطی غلبه کنم.
120-اکثر مردم فکر میکنند آدم بیمصرفی هستم.
121-گاهی هنگام دعوا و جر وبحث با کسی که دوستش دارم احساس شدید تحریک جنسی میکنم.
122-طی سالهای گذشته توانستهام مصرف مشروبم را در کمترین حد نگه دارم.
123-همیشه مردم را امتحان میکنم تا بفهمم چقدر میشود به آنها اعتماد کرد.
124-حتی وقتی بیدارم متوجه آدمهایی که دوروبرم هستند نمیشوم.
125-پیدا کردن دوست برایم کار بسیار سادهایست.
126-همیشه سعی میکنم که کارهایم خوب تنظیم و برنامه ریزی شده باشد.
127-گاهی وقتها چیزهای ناراحت کنندهای را به وضوح میشنوم که دیگران قدرت شنیدن آنها را ندارند.
128-به نظر میرسد احساساتم خیلی تغییر میکنند.
129-سوءاستفاده از کسی را که خود اجازه چنین کاری را فراهم کند عیب نمیدانم.
130-طی چند سال گذشته بارها در محل کارم به دردسر افتادهام.
131-فکرهای مهمی در سر دارم که مردم این زمانه آنها را نمیفهمند.
132-مدتی است که غمگین و گرفتهام و نمیتوانم از این حالت خلاص شوم.
133-همیشه دوست دارم در کارهایم از دیگران کمک بگیرم.
134-از دیدن آدمهایی که کند کار میکنند اغلب وقتها عصبانی میشوم.
135-من جداً از افرادی که انتظار دارند کاری را برخلاف میلم انجام دهم متنفرم.
136-چند سال است آنقدر احساس گناه میکنمکه ممکن است بلایی به سر خود بیاورم.
137-در مهمانیها هیچوقت گوشه گیر نیستم.
138-مردم مرا آدمی رسمی و مقرراتی میشناسند.
139-در برابر مهربانی مردم گاهی دستپاچه و ناراحت میشوم.
140-استفاده از مواد مخدر باعث درگیری خانوادگی برایم شده است.
141-وقتی که با فردی از جنس مخالف خودم روبرو میشوم زود دستپاچه میشوم.
142-بعضی از اعضای خانوادهام میگویند که خودخواه هستم و فقط به خودم فکر میکنم.
143-برایم مهم نیست که اشخاص دیگر علاقه و توجهی به من نشان ندهند.
144-راستش را بخواهید من اغلب اوقات برای خلاص شدن ازگرفتاری دروغ میگویم.
145-مردم خیلی راحت میتوانند نظرم را عوض کنند حتی اگر تصمیم نهایی خود را گرفته باشم.
146-کسانی هستند که سعی دارند به من صدمه برسانند ولی من این قدرت را دارم که بر آنها غلبه کنم.
147-والدینم اغلب اوقات میگفتند که من به جایی نمیرسم.
148-بیشتر وقتها من با دستوراتم مردم را عصبانی میکنم.
149-نسبت به مافوق خودم احترام زیادی قائل هستم.
150-من تقریباً هیچگونه ارتباط نزدیکی با اشخاص دیگر ندارم.
151-در گذشته مردم به من گفتهاند که به خیلی چیزها بیش از حد شوق و علاقه نشان دادهام.
152-در سال گذشته بیش از سی بار برروی اقیانوس اطلس پرواز کردهام.
153-من به این گفته اعتقاد دارم در کارها هرچه دقت کنی باز هم کم است.
154-من مستحق رنجی هستم که در طول زندگی کشیدهام.
155-احساس من نسبت به افراد مهم زندگیم اغلب بین محبت و نفرت در حال نوسان است.
156-والدینم همیشه با هم بگو ومگو داشتند.
157-اگر با کسی دعوا و زد و خورد کنم پشیمان نمیشوم.
158-در بین جمع همیشه خجول و کلافه هستم.
159-برای قوانین و مقررات احترام قائلم چون آنها را راهنمای خوبی برای زندگی میدانم.
160-از همان کودکی به تدریج رابطه خود را با واقعیت از دست دادهام.
161-بندرت احساس شدیدی نسبت به چیزی پیدا میکنم.
162-در گذشته بیقرار و در حال حرکت بودهام بیآنکه بدانم مقصدم کجاست.
163-از کسانی که دیر سر قرار میآیند بیزارم.
164-افراد آب زیرکاه اغلب سعی دارند کاری را که من انجام دادهام یا فکرش از من بوده به اسم خودشان تمام کنند.
165-اگر کسی اصرار کند که من کاری را مطابق میل او انجام دهم بشدت عصبانی میشوم.
166-من استعداد موفقیت را تقریباً در هرکاری دارم.
167-تازگی بکلی خرد شدهام.
168-اشخاصی را که دوست دارم ظاهراً تشویق میکنم که به من آسیب نرسانند.
169-روی سروبدنم هیچوقت مویی وجود نداشته است.
170-وقتی در یک جمع هستم دوست دارم توجه همه بیشتر به من باشد.
171-اشخاصی که در برخوردهای اول آنها را تحسین کردهام بعد مایه دلخوری من شدهاند.
172-آدمی هستم که میتوانم رو در روی کسی بایستم و جوابش را بدهم.
173-ترجیح میدهم با کسانی معاشرت کنم که مواظب و حامی من هستند.
174-بارها در زندگی از شدت شادی و مصرف انرژی حالت افسردگی به من دست داده است.
175-پرهیز از مصرف بیش از حد مواد مخدر یا الکل در گذشته برایم با دشواریهایی همراه بودهاست.